• وبلاگ : ماهي
  • يادداشت : اول ارديبهشت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • پارسي يار : 1 علاقه ، 0 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خواهش ميکنم تسي جونم:)
    و اين که کنجکاوي کاملا عاديهه
    منم نسبت به معلم مورد علاقم همينم (خنده)
    پاسخ

    عزيييزم. کاملا درست ميگي بسيار عادي است اما گاهي بايد حواسمان را جمع کنيم تا از حريم معلم رد نشويم اين را از چيزي ميگويم که در کار هاي بعضي دوستانم ديده ام و البته خودم هم بايد حواس جمع باشم
    سلام سلامم
    خب منم تصميم گرفتم نظر بدم خيلي خوشحالم که نظر دادي به وبلاگم و منم ميتونم اين کار رو بکنم..
    ولي وبلاگ نويسي خيلي جالبه( حلما ممنونممم ازت اگه اينو مي بيني)
    مي‌دونم واقعا عجيبه و برات سوال بر انگيزه که چرا دو معلم مورد علاقت با هم اينجوري هستن..
    اما نگران نباش اين دليل نميشه تو بخواي نسبت به هر کدوم دلسرد بشي يا هرچي
    آدما مجموعه اي از ويژگي ها هستن ويژگي هاي خوب و بد با هم در کنار هم و اين يه فرد رو ميسازه
    شايد اصلا خوب و بد واسه هر کسي يه معني داره
    شايد دو ويژگي دو فرد در عين تضاد بسازه و انگار مکملش باشه
    و شايد دو ويژگي خيلي مشابه حتي يه تضاد شديد بشه
    اين به ويژگي هاي خوب يا بد يا شايد خوب و بد بدون تعريف مشخص برميگرده که با هم بسازه يا نه
    پس نگران نباش !
    دو ويژگي از دو آدم باهم نساخته همين..
    پاسخ

    واااااااااااااي خيييلي خيلييي ممنونم تسنيم عزيزم. حتماااا خيلي زياد خوشحال ميشوم. (ايموجي بوس با قلب)
    «توقع شنيدنش را نداشتم اما اصلا بعيد نبود.»
    چقدر اين جمله قشنگ و معني دار است...
    پاسخ

    ممنووووووووونم. حالا که ميگويي ميبينم واقعا خوب است؛)
    چقدر خوبه که ميتوني بنويسيييي
    پاسخ

    خيلي ممنونم. تو هم ميتوني=)خانم گلزاري امروز گفتند:?بنويسي ميتواني?
    خيليييي روز را قشنگ نوشتي:)
    شنبه براي من از بدترين روز ها بود، دو ساعتش رو داشتم گريه ميکردم و واقعا فهميدم که خانم رحيمي پور درست ميگن، ديوارم. يا لااقل شنبه رسما ديوار بودم!!
    پاسخ

    حلما من و هر کس ديگه اي از ديدن اشک هايت که در عين حال غم ناک امل زيبا بود ناراحت بوديم و من واقعا غصه ام گرفته بود. امروز خيييلي خوشحال بودم که سر ناهار خندان مي ديدمت که مشغول خنداندن بقيه بودي. بعدشم خواااهشا به خودت نگو ديوار. خانم رحيمي پور هم آنقدر مهربان هستند که بهت نگويند ديوار. باور کن تو ديوار نيست، نيستي و نيستي! ااااا! من ناراحت ميشم به خودت اين طور ميگويي ها تو دوست خوب مايي