وبلاگ :
ماهي
يادداشت :
بالاخره سفر.. قسمت اول
نظرات :
0
خصوصي ،
1
عمومي
پارسي يار
: 0 علاقه ، 0 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
Helly
رضي جانم! اول اينکه نميداني چقدر خوشحالم که مآهي دوباره سرزنده شده است.(در تاريخي حوالي تولدش.)
دوم اينکه، حست رو خيلي درک ميکنم و از جهتي واقعاً برات ناراحت بودم. اما اميدوارم اين مجموعه سفر هاي طولاني، به مقاصد مختلف، برات پر باشه از لحظه هاي خوش و درس هاي مهم! :)
الآن که برات اين نظر رو مينويسم، هنوز هم معلوم نيست که من بتونم روز قدس رو برم يا نه، و از اين بابت واقعاً ناراحتم. با دل رفتن پيشنهاد قشنگه...
امروز قراره تا شب به ياد روز قدس پارسال و تمااام لحظاتي اش که برام تبديل به بهترين راهپيمايي زندگيم_که مطمئنم بهترين هم خواهد ماند_باشم.
بخش آخر سفر چيست...؟ :دي
پاسخ
راجع به سوال آخر بايد بگم متوجه ميشي.اما در رابطه با خود نظرت بايد بگم بسيار شگفتزده شدم. نميدونستم خدا تا اين حد به دعاي يک نفر گوش ميده و سريع اجابتش ميکنه. چون تا به حال هر لحظه ي سفر با يک شوک يک درس بزرگ گرفتيم. نه تنها من بلکه از مادربزگم گرفته تا اميرعلي هر لحظه و اتفاق چه خوب و چه بد بايد بگم همهش درسي بوده برايمان