سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماهی

نظر

کار خوب میکنم تا خدا حواسش به من باشه، تا خیالم‌ راحت باشه که یکی اون بالا هست که جباران میکنه. جبران میکنه چون تو حواست بهش هست. چون اصمینان قلبی‌ داری که قلبت رو روشن میکنه. باور داری که اونه که از هر چبزی که در سینه‌ات میگذره آگاهه. همون کسی که انتهای تمام امید هاست دقیقا همون که وقتی از این دنیا، از تمام افراد زندگیت و هر چیزی که میشناسی ناامیدی برات امید میشه، پناه میشه و قلبت رو احیا میکنه.

چون تو ذاکر نامش بودی تو دوستش داشتی و بهش توجه میکردی. چون با اینکه حرف نمی زدی و خاموش بودی اون از صدای درونت آگاه بوده و تو کار هایی که میکنی فقط و فقط برای کسیه که به ما وعده‌ی یک روز تضمین شده رو داده روزی که ما رو به گروهی نسبت میدهند؛ اونجاست که امام و ره‌بر واقعیه ما جلو میره و ما پشتشیم و دقیقا همینجاست که تک‌تک کار هایی که توی این دنیا کردی مهم میشه. دقیقا همان جایی که کوچکترین کاری که کردی قراره سنجیده بشه و تو باید برای تک‌ به تک آنها جواب و نیتی داشته باشی. پناه بر خدای وَفّیِ ما که روزی تضمین شده را وعده داده و تا وقتی که در این دنیا هستیم فرصت داریم‌تا از زمانی که در اختیارمون قرار دادن به نحو احسن استفاده کنیم.

 

پ. ن: هوب میدانم که کلی اشتباه دارد و هیچ شروع و پایان جالبی ندارد اما خب چه میشه کرد. به خودم جنگیدم که این متن را اینجا بگذارک یا نه اما آن قسمت ذهنم که به وبلاگ اطمینان خاطر دارد پیروز شد!